جدول جو
جدول جو

معنی ابن نجیم - جستجوی لغت در جدول جو

ابن نجیم
(اِ نُ نُ جَ)
زین العابدین بن ابراهیم بن نجیم مصری. فقیه حنفی. تألیفات او در فقه معروف است و مهمترین آنهاست: الاشباه و النظائرالفقهیه علی مذهب الحنفیه و البدرالرائق، شرح بر کتاب مشهور کنزالدقایق نسفی در هشت جلد. الفتاوی الزینیه و جز آن. وفات او به سال 970 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ نَ)
جمال الدین ابوعبدالله محمد بن سلیمان. اصلاً ایرانی از مردم بلخ. وی در بیت المقدس پرورش یافت و سپس چندی به مصردر مدرسه عاشوریه تدریس داشت. و او را تفسیری است کبیر مشتمل بر لغات و قراآت و اسباب نزول و جز آن. مولد او به سال 611 هجری قمری و وفات در 698 بوده است
ناصرالدین حسن بن شاور نفیسی. ادیب و شاعر مصری. او راست: کتاب منازل الاحباب و منازه الالباب در دو مجلد. وفات او687 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ جِنْ نی)
ابوالفتح عثمان. ادیب و نحوی موصلی. شمنی در حاشیۀ مغنی گوید پدر او جنی رومی و مملوک سیلمان بن فهد ازدی بود. و گویند جنی معرب گنی کلمه رومی است. مولد ابن جنی شهر موصل پیش از سال 300 ه. ق. است و او چهل سال ملازم صحبت ابوعلی فارسی بوده و از او نحو و تصریف آموخته و پس از وی خلیفۀ او گشته و در بغداد بجای ابوعلی بتدریس پرداخته است. وفات او به بغداد به سال 392 روی داده است. و سید رضی در علوم ادبیه شاگرد او بوده. ابن جنی وقتی در حلب بدربار سیف الدوله و زمانی بفارس به خدمت عضدالدولۀ دیلمی پیوسته است. او را در فن خویش تصانیف بسیار است، از جمله: کتاب لمع که متعارف و متداول بوده و بر آن شروح بسیار نوشته اند. کتاب خصائص. کتاب سرالصناعه. کتاب المنصف. کتاب التلقین. کتاب التعاقب. کتاب الکافی فی شرح القوافی. کتاب التذکرهالاصبهانیه. کتاب المقتضب. کتاب التصریف الملوکی. و ابن الندیم کتب ذیل را نیز بدو نسبت می کند و از کتب فوق جز از لمع و تلقین و تعاقب نام نمی برد: کتاب التعاقب فی العربیه. کتاب المعرب. کتاب التلقین. کتاب اللمع. کتاب الفسر لشرح دیوان ابی الطیب. کتاب الفصل بین الکلام الخاص و العام. کتاب العروض والقوافی. کتاب جمل اصول التصریف. کتاب الوقف و الابتداء. کتاب الالفاظ من المهموز. کتاب المذکر و المؤنث. کتاب تفسیر المراثی الثلاثه و القصیده الرائیه للشریف الرضی. کتاب معانی ابیات المتنبی. کتاب الفرق بین کلام الخاص و العام
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ جَ)
ابوالحسن علی بن جهم سامی. وفات 249 ه. ق. شاعری از عرب در دربار متوکل عباسی و گویند او خلیفه را هجا گفت و متوکل او را بخراسان نفی کرد و نامه ای به طاهر بن عبدالله نوشته امر داد او را مدت یک روز بیاویزد. ابن جهم چون بشادیاخ نشابور رسید طاهر او را دستگیر کرده و یک روز بر جائی بمنظرۀ عام بیاویخت و شبانگاه بزیر آورد، و ابن جهم از آن پس به عراق بازگشت و از آنجا به شام شد و سپس وقتی که از حلب متوجه عراق بود گروهی از بنی کلب بر او تاخته و در جدال با آنان کشته گشت
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ یَ)
محمد. مهندس و مترجم. او راست: کتاب المساحه. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ ظِ)
بدرالدین محمد بن محمد بن مالک. ادیب نحوی، فرزند ابن مالک صاحب الفیه. او علاوه بر ادب در فقه و اصول نیز دست داشت. و علوم ادبیه را درشام نزد پدر آموخت و پس از نقار و کدورتی میان پسر و پدر به بعلبک رفت و بتدریس اشتغال ورزید و پس از مرگ ابن مالک مردم دمشق او را بخواندند و کار پدر بدوتفویض کردند. او الفیه و بعض کتب دیگر ابن مالک را شرح کرده است. وفات وی به سال 686 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ نَجْ جا)
حافظ محب الدین ابوعبدالله محمد بن محمود بن حسن بن هبه الله. ادیب و مورخ و محدث. مولد او بغداد به سال 578 هجری قمری مدت بیست وهفت سال بسفرهای علمی و بسیاحت گذرانید و بسیاری از بلاد اسلام را بدیدو درک صحبت عده ای عظیم از اساتید کرد. او راست: ذیلی طویل بر تاریخ بغداد خطیب و از تألیفات دیگر اوست: القمرالمنیر فی المسندالکبیر. کنزالانام فی معرفه السنن والاحکام. المتفق و المفترق. نسبه المحدّثین الی الاّباء و البلدان. العوالی. المعجم. جنهالناظرین فی معرفه التابعین. الکمال فی معرفه الرجال. العقدالفائق فی عیون اخبار الدنیا و محاسن تواریخ الخلائق. الدرهالثمینه فی اخبار المدینه. نزههالوری فی اخبار ام ّالقری. روضهالاولیاء فی مسجد ایلیا. الازهار فی انواع الاشعار. سلوهالوحید و غررالفوائد. مناقب الشافعی. الزهر فی محاسن شعراء اهل العصر. نشوان المحاضره. نزههالطرف فی اخبار اهل الظرف. اخبارالمشتاق فی اخبار العشاق. الشافی فی الطب. وفات او به سال 643 بوده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ نَ)
علاءالدین ابوالحسن علی بن ابی الحزم علاءالدین بن النفیس مصری قرشی. او طب را نزد ابن الدخوار به دمشق آموخت و نیز بتحصیل علم نحو و فلسفه و حدیث پرداخت و سپس بتدریس و تألیف آغاز کرد. وی در طب بزمان خویش شهرتی بسزا داشت و در687 هجری قمری وفات کرد بعضی وفات او را در 696 گفته اند و عمر او هشتاد سال بود. او را تألیفات کثیره است و نسخ عدیده از کتب او بر جای مانده است و کتاب شامل او که بقول حاجی خلیفه انگارۀ آن در 300 جلد بوده است بتألیف هشتاد جلد آن توفیق یافته. ابن النفیس فصول ابقراط را شرح کرده است و حاجی خلیفه شرح تقدمهالمعرفۀ بقراط را نیز به او نسبت میکند و شرحی بر تشریح قانون ابوعلی دارد. و نیز او راست شرح کتاب اول یا بعبارت دیگر کلیات قانون. و نیز شرح مسائل حنین واختصار حاوی. متداولترین کتاب ابن النفیس کتاب موجز اوست و آن اختصار قانون ابوعلی است و حاجی خلیفه از این کتاب تمجید کند و گوید: ’هو خیر ما صنف من المختصرات و المطولات اذ هو موجز فی الصوره لکنه کامل فی الصناعه منهاج للدرایه حاو للذخائر النفیسه شامل للقوانین الکلیه والقواعد الجزئیه جامع الاصول المسائل العلمیه و العملیه’. و بر این موجز شرح بسیار کرده انداولین آنها که حاجی خلیفه از آن نام میبرد شرح محمد بن محمد اقسرائی است به نام حل الموجز و دومین شرح نفیس بن عوض است و آنرا به سال 841 در سمرقند بپایان رسانیده است و صاحب کشف الظنون آنرا بهترین شرح موجز میشمارد. و نام دو شرح دیگر از این کتاب میبرد یکی از احمد بن ابراهیم الحلبی متوفی به سال 971 و دیگری شرح ابراهیم بن محمد سویدی متوفی به 690 و شرح دیگری که در تداول کم از شرح نفیسی نیست از سدید کازرونی است مغنی و نیز محمود بن احمد امشاطی متولد 810 را بر آن شرحی است و ابن النفیس را شرحی است بر کتاب الهدایه فی الطب تصنیف ابوعلی ابن سینا. از بزرگان تلامیذ او یکی بدرالدین حسین رئیس الاطباء و امین الدوله القف و السدید ابوالفضل بن کوشک و ابوالفتوح اسکندری است. و صاحب روضات کتاب دیگری ازو نام میبرد به نام کتاب المهذب فی الکحل و کتاب مختصری در منطق و گوید او در صناعت منطق بطریقۀ متقدمین میرفته است. و شیخ نجم الدین صفدی گوید: او را کتاب کوچک دیگری است به نام فاضل بن ناطق و آن معارضه با رسالۀ حی بن یقظان ابن سیناست و در آنجا بانتصار مذهب اسلام و آراء مسلمین در نبوات و شرایع و بعثت جسمانی و خراب عالم برخاسته است و این کتابی بدیع است و دلالت بر قدرت و صحت ذهن و تمکن او در علوم عقلیه دارد.
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ نُ کَ)
محدثی است. محدّث در اصطلاح علم حدیث، به شخصی گفته می شود که احادیث پیامبر اسلام (ص) را روایت، حفظ، بررسی و نقل می کند. این فرد معمولاً با دقت فراوان، سلسله اسناد را بررسی می کند تا از صحت روایت اطمینان حاصل شود. محدثان نقش بسیار مهمی در ثبت و حفظ سنت نبوی ایفا کرده اند و بدون تلاش های آنان، منابع اصلی دین اسلام دچار تحریف می شد.
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ نُ جَیْ یَ)
از شاگردان ابوالربیع حامد بن علی. یکی از صنّاع آلات فلکیه. (ابن الندیم)
علی بن نجا. واعظ مشهور. او از علمای حنبلیان است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ نَ)
شب باماهتاب. لیل مقمر. مهتاب شب
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ ؟)
هبه الله بن عبدالغفار بن جمال الدین مقدسی حنفی. اصلاً ایرانی و از دانشمندان ادب و فقه در ممالک عثمانی در مائۀ یازدهم هجری. چندی مفتی بیت المقدس بوده. ولادت او به سال 1023 ه. ق. و وفات در سفر بازگشت از قسطنطنیه بقدس، در سنۀ 1077. مدفن او سعسع است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مَ یَ)
ابوعبدالله شریف محمد بن محمد بن احمد ملیتی تلمسانی. در اوائل قرن یازدهم هجری در تلمسان میزیست. او راست: البستان فی ذکر الاولیاء و العلماء بتلمسان در شرح حال 178 تن از بزرگان آن دیار و در سال 1011 ه. ق. از تصنیف آن فراغت یافته است و آن مرتب بحروف است و در سال 1019 در تلمسان به طبع رسیده و نیز به زبان فرانسه ترجمه و به سال 1910 میلادی طبع شده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ اَ)
ابن ادیمین. سقاء. مشک
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ جُ نَ)
نام یکی از زهّاد. و از کتب اوست: کتاب المحبه. کتاب الخوف. کتاب الورع. کتاب الرهبان. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ جُ هََ)
مفید بن جهیم اسدی حلی. از فقهای شیعه در قرن هفتم ه. ق. شاگرد محقق حلی. و علامه از او روایت کرده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ زَ)
محمد بن اسماعیل کاتب، مکنی به ابوعبدالله. او صاحب خطی نیکو بود و از اوست: کتاب الکتّاب و الصناعه و نیز مجموعۀ رسائلی. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ نَ فی ی)
آنکه او را پدر از خانه برانده است
لغت نامه دهخدا